سرنوشت غم انگیز قهرمانان در نیاگارا

به گزارش وبلاگ سفر و گردشگری، کشته شدن مردم در آبشار نیاگارا

آبشار نیاگارا هر ساله هزارن نفر را به تماشا خود می کشاند، افرادی که راه زیادی را طی می نمایند تا بتوانند برای چند لحظه هم که شده به این جادو طبیعت زل بزنند. هر کسی که از این آبشار از نزدیک تماشا می نماید سعی می نماید تا فاصله اش را با آن رعایت کند یا حداکثر در انبوه مه زیبایی که در آن وجود دارد کمی قایق سواری نمایند، با این حال هستند افرادی که همواره خطر می نمایند و یک قدم جلوتر می فرایند. با اینکه متاسفانه افراد زیادی برای خودکشی این آبشار را انتخاب می نمایند، خیلی ها هم علیرغم تمام تذکرات با یک قدم جلوتر رفتن به کام مرگ می فرایند. در ادامه این مطلب از خبرنگاران می توانید داستان غم انگیز چند بازدید منجر به مرگ را در این آبشار بخوانید:

سرنوشت غم انگیز قهرمانان در نیاگارا
  • Sam Patch در سال 1829

در واقع سم پچ در آن دوران یکی از افراد علاقه مند به ورزش های خطرناک بود و عمده ترین فعالیت او پرش از آبشارها بود که در واقع مثل یک شغل برای او محسوب می شد. اما متاسفاته پرش از آبشار آنقدرها که به نظر می رسد هم مجذوب کننده نیست. کاری که پچ انجام می داد این بود که بالای آبشار می ایستاد و طبق محاسباتی که انجام می داد، به داخل آن می پرید. پرشی که او در سال 1829 در بالای آبشار نیاگارا انجام داد قرار بود آخرین پرش حرفه ای او باشد اما متاسفانه آخرین روز زندگی او شد. در روز 13 نوامبر سال 1829 بر بالای آبشار نیاگارا در ارتفاع 125 فیت از زمین ایستاد و در جلوی چشم همه حاضرین به ته آبشار شیرجه زد اما ناپدید شد و هیچ وقت زنده دیده نشد. بدن او 4 ماه بعد در 7 مایلی پایین آبشار پیدا شد.

  • George Stathakis در سال 1930

آقای George Stathakis یک مهاجر یونانی بود که به شهر نیویورک مهاجرت نموده بود و به عنوان یک سرآشپز در آنجا کار می کرد، اما او همواره رویای چاپ کتابی را در سر می پروراند. به علت همین تفکر بود که تصمیم گرفت به فراز آبشارها برود و کاری کند تا آنقدر مشهور و زبانزد گردد که بتواند کتابش را خودش چاپ کند. بنابراین به یاری دوستانش بشکه ای به طول 10 فیت طول و 5 فیت عرض ساخت که بزرگترین بشکه ای بود که تا آن دوران ساخته شده بود، اما در خاتمه، همین بشکه باعث مرگ او شد. در پانزدهم جولای سال 1930، Stathakis لاک پشتش را که عقیده داشت برای او خوش شانسی می آورد را برداشت و خودش و او را درون بشکه ای که همه درزهای هوایی آن گرفته شده بود، انداخت. همینکه بشکه او به لبه آبشار رسید به جای اینکه به سطح برگردد، در لبه گیر کرد و او به همین شرایط حدود 18 ساعت ماند. بعد از اینکه بشکه باز شد، هیچ اثری از صدمه تماشا دیده نمی شد اما او مرده بود و علت آن هم کمبود هوا و خفه شدن بر اثر کمبود هوا بود. بر خلاف این سرآشپز نگون بخت، لاک پشت او کاملا سالم و خوش شانس مثل قبل زنده ماند.

منبع: الی گشت

به "سرنوشت غم انگیز قهرمانان در نیاگارا" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سرنوشت غم انگیز قهرمانان در نیاگارا"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید